تمام خوبـــــی حس مالکیت اینه که
از کسی که دوسش داری
بپرسی تــــــــــو مال کی هستی؟!
و اون بدون معطلی بگه:
فــــــــقط مـــــــــال تــــــــــــــــــــو…♥
توی جاده ای که ...
انتهاش معلوم نیست
پیاده یا سواره بودنت فرق نمیکنه
اما اگه همراهی داشته باشی
,که تنهات نزاره
بی انتها بودن جاده برات آرزو میشه
نمى دانم چه کار باید کنم ؟
آیا باید از سرنوشتى که تو را
در پیش پایم قرار داد قدردانى کنم ؟
همان سرنوشتى که باعث شد
در چشمهایت آب شوم
همان چشمهایى که مرا در دریائى بی قرار غرق
و سیماى تو را بر چهره ام حک کرد
آن گونه که همه تورا در چشمهایم پیدا می کنند
وحروف نام تو را در قلبم جای داد
و عشق تو را در خونم جارى کرد
آآآه عشق من
تو را به خدا به من بگو
آیا بعد از این همه عشق
عاقلانه است که فراموشت کنم ؟
دلم لحظه ای را میخواهد
که تو باشی . . .
همین کنارنزدیک به من
درست روبه روی چشمهایم
همنفس نفسهایم
خیره شوم به لبهایت
دست بکشم به تک تک اعضای صورتت
بعدچشمهایم راببندم و . . .
ببوسمت
آن لحظه دنیای من تمام میشود
امروز هم روزی از روزهای خداست...
گاهی وقتا آدم دلش میخواد دستش رو بذاره ۲ طرفه صورتِ عشقش
محکم فشار بده !
بعد لباش که غنچه شد ، محکم ماچش کنه...
عشــــق بـــازی فقـــط تـــوی رختخــــواب نیــــست
عشـــق بـــازی میــــتونه دقیقــا اون لحــــظه ای باشــــه کـــه
یــه زن بـــا دقـــت آستیـــن ِ مــــرد رو ســــه تـــا میـــزنه کـــه تــا
آرنـــج بالا بیاد .....
و یـــا وقتــــی مــــرد موهــــای زن مــــورد علاقــــشو رو بـــا
دســــتاش میفرستــــه پشـــت گوشــــش ...
و فقـــط و فقـــط یــه نگـــاه معاملــــه میــــشه ....
کـــه بـــه همـــون نگــــاه میـــشه جــــون سپـــرد تـــا آخـــر ِ عـــــمر ....
آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترسهای مرا میبلعد
آغوش تو
یعنی پایان سردردها
یعنی آغاز عاشقانهترین رخوتها
آغوش تو یعنی "من" خوبم!
بلند نشوی ،بروی !
بغلم کن
من از بازگشت بیهوای ترسها
میترسم...!
حتی اگر کسی بتواند از کوچه ی بن بست بگذرد...
نه ..!
فکرش را هم نکن
من نمی توانم از عشق تو بگذرم..!!!
.........................