...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

جنگل سبز چشمانت ...

جنگل سبز چشمانت
هیاهوی آهوی چموشی را به دستم داد،
تا ورق ورق از تو بنویسم
و در بیشه زار آغوشت
سرمست از شهد لبانت،
بغل بغل واژه های معطر عشق را،
بچینم… به پایت ریزم
و تاجی از میخک های احساس،
بر پیچکِ زلف مُشکینت بگذارم!

وه! که چه تربناک می شود،
نبض سرانگشتانم از واژه ی “تو” . . .

نظرات 1 + ارسال نظر
عشقت... شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 00:20

دوستت دارم ...
هم چون گل های سرخ باغچه ی حیات ...

دوستت دارم ...
هم چون لالایی شیرین کودکی ...

دوستت دارم ...
هم چون نسیم خوش اولین روز بهاری ...

دوستت دارم ...
هم چون نغمه ی شیرین چکاوک های روی بام ...

دوستت دارم ...

هم چون نفس هایم ...
که اگر نباشند من هم نیستم ...

پنهان چه می شوی
در خیال گل ؟
عطر تو را
من از بَرم ..


عاشقتم دنیام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد