خانومیت...
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1394 ساعت 20:26
یه وقتایی هست عجیب دلتنگش میشی❤
میبینی فاصلت ازش زیاده خیلی ازت دوره
نسیم یادت که می وزد یاس های خیالت را در من به جنبش می برد چشم هایت در آفتاب می خندند دست هایت روی دیوار دلم گل می کنند و در ازدحام عطر تو باغی پر از جوانه می شوم و من زیر شکوفه های سیب به راه لبخند عشق می روم و تا رسیدن به تو از حاشیه اش رؤیا می چینم !
قربونت بشم زندگیم...
عاشقتم خانومیم...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
یه وقتایی هست عجیب دلتنگش میشی❤
میبینی فاصلت ازش زیاده خیلی ازت دوره
نسیم یادت که می وزد
یاس های خیالت را
در من به جنبش می برد
چشم هایت در آفتاب می خندند
دست هایت روی دیوار دلم گل می کنند
و در ازدحام عطر تو
باغی پر از جوانه می شوم
و من زیر شکوفه های سیب
به راه لبخند عشق می روم
و تا رسیدن به تو
از حاشیه اش رؤیا می چینم !
قربونت بشم زندگیم...
عاشقتم خانومیم...