...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

...ღღMღღعشقولانهღღMღღ...

!!!صبرت که تمــــــوم شد نـــــرو ... معرفت تازه از اینجــــــــا شـــــــــروع میشه!!!

بوسه..!

در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب

"احمد شاملو"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد